بررسی عملکرد فرمان مرکزی موتورسیکلت

به دلیل وجود برخی از مشکلات در فرمان دوشاخهای موتورسیکلتها، نظیر شیرجهزدن (جمعشدن کمکهای جلو) به هنگام ترمزگیری، افزایش فشار زیاد بر گلویی فرمان به هنگام ترمزگیری یا عبور از موانع و نیاز به تقویت دوشاخه و گلویی فرمان و در نتیجه افزایش وزن موتورسیکلت را بههمراه دارد. بسیاری از مهندسان تلاش در رفع مشکلات اینچنین و در صدر آن شیرجهزدن به هنگام ترمزگیری دارند چرا که شیرجهزدن موتورسیکلتهای سنگین و ریس به هنگام ترمزگیری باعث انتقال وزن از عقب به جلو موتورسیکلت و برهمخوردن فرمانپذیری و تعادل میشود که در پیچها جلوه بارزتری پیدا میکند.
تلاشهای متعدد مهندسان منجر به خلق سیستمهای متنوع و پیچیدهای چون سیستم تعلیقهای تنظیم شونده الکترونیکی یا هیدرولیکی، فشارشکن تعلیق، سیتم تعلیق بازویی و … شد. در میان همه این اختراعات سیستم فرمان مرکزی معروف به Hub Center Steering سیستم فرمانی است که گلویی و دوشاخه فرمان و همچنین اتصال مستقیم چرخ به فرمان، به شکل رایجی که میشناسیم حذف شده و مجموعهای از بازوهای اتصالی وظیفه انتقال دستورات کنترلی راننده به چرخها را عهدهدار هستند.
تاریخچه سیستم فرمان مرکزی موتورسیکلت

سیستم فرمان مرکزی که پدیدهای جدید نبوده و از دهههای بسیار دور در سال 1910 میلادی بر دوچرخه و موتورسیکلتهای ابتدایی نیز استفاده میشد به دلیل ایجاد استقلال کامل در نحوه عملکرد هریک از سیستمهای ترمز، فرمان و تعلیق و ایزوله کردن آنها از یکدیگر تاثیر شگرفی بر عملکرد وسیله نقلیه دوچرخ میگذارد.
این سیستم به دلیل پیچیدگیهای فنی و افزایش نیاز به تعمیر و نگهداری و در نهایت افزایش هزینه تولید نهایی تنها بر تعداد معدودی از موتورسیکلتهای مدرن و سفارشی امروزی چون وایرس 985 C3، بیموتا Tesi، SBAY Omega و تعداد بسیار معدودی از موتورسیکلتهای قدیمی استفاده شد. درحقیقت با ورود سیستم تعلیقهای مجهز به کمک فنرهای تنطیم و هماهنگ شونده دیجیتالی کامپیوتری، حجم گستردهای از مشکلات موتورسیکلتهای سنگین و ریس برطرف شد و از این رو استفاده از سیستم فرمان مرکزی امروزه چندان ضروری به نظر نمیرسد که البته توجیه اقتصادی نیز ندارد.